گیتار
گیتار(guitar) یکی از سازهای باره دار(میله دار) به حساب می آید که به طور معمول، شش سیم دارد. این ساز با دو دست نواخته میشود. یک دست با مضراب یا با نوک انگشتان به سیم ها ضربه میزند تا سیم ها مرتعش شوند، و هم زمان انگشتان دست دیگر با قرار گرفتن پشت باره ها و ایجاد تغییر در طول سیم ها، کوک سیم ها را تغییر داده و در نتیجه، نت های موسیقایی تولید میشود. صدای سیم های درحال ارتعاش، یا به صورت آکوستیک، از طریق یک محفظه ی توخالی تقویت می شود(مثل گیتار آکوستیک) و یا از طریق امپلیفایر بصورت الکتریکی تقویت و شنیده میشود.
تاریخچه ی گیتار(guitar)
قبل از پدید آمدن گیتار الکتریک و استفاده از مواد مصنوعی در ساخت گیتار، گیتار اینگونه تعریف میشد: سازی با دسته ی بلند، صفحه ی صدای مسطح از جنس چوب، محفظه ی صدا و سطح پشتی بدون قوس و عموما دارای انحناء در دو طرف. عنوان گیتار، برای اشاره به چند نوع کوردوفون که در اوایل قرن دوازدهم میلادی، در جای جای اروپا ساخته و استفاده میشد، به کار میرفت. یک تصویر حکاکی شده بر سنگی با قدمت 3300 سال، مربوط به آسیای صغیر و سوریه ی امروز،رامشگری را نشان میدهد که سازی زهی به دست دارد و این قدیمی ترین تصویر از کورودوفون ها است. بر لوح های گلی بابل نیز مردمی نمایش داده شده اند که سازی در دست دارند و این ساز، شباهت زیادی به گیتار دارد. این موارد، میتوانند نشان دهنده ی وجود ریشه های گیتار در تمدن بابل باشند.
کلمهی مدرن گیتار، از دوران قدیم به انواع گوناگونی از کوردوفونها اطلاق میشده و این امر باعث سردرگمی درباره نام گیتار میشود. کلمهی انگلیسی guitar، آلمانی Gitarre و فرانسوی guitare، همگی از کلمهی اسپانیایی guitarra بر گرفته شدهاند؛ که البته خود این کلمهی اسپانیایی، از کلمه عربی اندلسی قیثاره و مشابه لاتین آن cithara (که از واژهی یونانی باستانی Kithara میآید) گرفته شده است. نام Kithara، در چهار جای کتاب مقدس مسیحیان به چشم میخورد که البته در ترجمهی کتاب مقدس به زبان انگلیسی، کلمهی Kithara را هارپ ترجمه کردهاند.
در مورد تأثیر سازهای همسان قدیمی و باستانی بر گیتار(guitar) امروزی، نظرات مختلفی وجود دارد. با آنکه داستان شکلگیری نخستین گیتارها در تاریخ اسپانیای قرونوسطا گم شده است، ولی از دو ساز بهعنوان اثرگذارترین اجداد گیتار امروزی یاد میشود؛ اولی سازیست اروپایی به نام لوت و دومی خویشاوند چهار سیم آن عود که در قرن هشتم توسط موروها به ایبریا برده شد.
انواع گیتار(guitar) :
گیتار آکوستیک
به طور کلی، زیر شاخه های گیتار آکوستیک شامل گیتار کلاسیک، گیتار فلامنکو و کیتارهای سیم فلزی میشود. خود زیر شاخه ی آخر، گیتار ها flat-topped یا فولک گیتار، گیتار های 12 سیم و گیتار های arched-top را در بر میگیرد. به علاوه، میتوان گیتارهای بدون پیکاپ که ارائه کننده ی دانگ های متفاوت هستند(مثل گیتارهای بیس آکوستیک) را در زمره ی گیتارهای آکوستیک دانست.
گیتار کلاسیک
گیتارهای کلاسیک یا گیتارهای اسپانیش، معمولا دارای سیم های نایلونی هستند. این نوع گیتار با انگشت و بدون مضراب و در حالت نشسته نواخته میشود. با این نوع گیتار، انواع موسیقی نواخته میشود؛ ولی اصلی ترین سبکی که با این گیتار نواخته میشود، سبک کلاسیک است.
دسته ی پهن این ساز،باعث فاصله بیشتر بین سیم ها میشود و به نوازنده اجازه میدهد، بدون اینکه سیم های نزدیک به هم برای او ایجاد زحمت کنند، آکوردها و قطعاتی که در آن آکورد و ملودی به صورت همزمان اجرا میشود را راحت تر اجرا کند. ساختار گیتارهای فلامنکو شباهت هایی با گیتار کلاسیک دراد، ولی معمولا گیتار فلامنکو صدایی پرکاسیوتر دارد. در پرتغال، گیتار های مشابه گیتار کلاسیک با سیم فلزی برای اجرای موسیقی فادو (fado) به کار میرود که به آنها viola گفته میشود. در برزیل، مشابه این ساز با هفت سیم توسط نوازندگان شورو نواخته میشود؛ این ساز، به دلیل برخورداری از یک سیم بیس اضافی، بازه ی وسیع تری از فرکانس های بم را پوشش میدهد.
آرچ تاپ(Archtop)
گیتارهای Archtop، گیتارهای سیم فلزی هستند که در ساختار آنها، صفحه ی رویی و صفحه پشتی بدنه دارای قوسی محدب است. ابداع این ساختار شبه ویولن، به اورویل گیبسون و لوید لور از کمپانی گیبسون منتسب است. این طراحی، دارای شیارهای f شکل ویولنی بهجای حفره صدا است که امروزه تقریباً روی تمامی گیتارهای archtop به چشم میخورد. این نوع گیتار همگی دارای بدنه ی توخالی عمیق و بزرگ با فرمی شبیه ماندولین یا خانواده ویولون ها هستند. امروزه اکثر این گیتار ها، به پیکاپ های مغناطیسی مجهز هستند و به همین دلیل این ساز ها هم آکوستیک و هم الکتریک هستند.
رزوناتور
گیتار های رزوناتور (Resonator) سه نوع اصلی دارند که هر سه توسط جان دوپیرا، مخترع اسلواک. آمریکایی، برای کمپانی های National و Dobro ابداع شدند. این گیتارها ظاهرا خیلی شبیه flat-top هستند، اما بدنه ی آنها از برنج، نیکل-نقره یا فولاد و در برخی مدل ها، از ترکیب این موارد با چوب ساخته میشود. صدای گیتارهای Resonator، توسط یک یا سه دیافراگم آلومینیومی که در وسط صفحه ی رویی قرار دارد، تقویت و تولید میشود. تولید صدا در این نوع گیتارها، بسیار شبیه به تولید صدا توسط بلندگوها است. هدف اصلی از ساخت آنها،تولید صدایی بسیار بلندتر بود؛ که البته با حضور آمپلیفایرهای گیتار، این هدف کنار زده شد.
انتقال ارتعاش سیم به دیافگرام به دو شیوه صورت میگیرد:
- از طریق بریج معروف به Biscuit که از قطعه کوچکی از چوب سخت ساخته شده است.
- بریج معروف Spider که از فلز ساخته شده و به شکل یک تار عنکبوت روی لبه ی دیافراگم سوار است. گیتارهای Resonator سه دیافراگمی، دارای بریج فلزی مخصوص خودشان هستند.
گیتار بیس الکتریک
گیتار بیس (یا الکتریک بیس یا به عبارت سادهتر بیس)، از نظر ساختار شباهت زیادی به گیتار الکتریک دارد؛ با این تفاوت که دسته و اسکیل آن بلندتر است و بهصورت استاندارد دارای چهار سیم است. البته مثل گیتارهای الکتریک هفت سیم و هشت سیم، تعداد سیمها در گیتارهای بیس نیز میتواند بیشتر باشد و مثلاً تا شش سیم (و حتی بیشتر) نیز افزایش یابد. بیس چهار سیم که از همه متداولتر است، درست مانند کنتراباس کوک میشود (E, A, D و G).
اجزاء و قسمت های تشکیل دهنده ی گیتار
هِد یا هِداستاک
در کشور ما از این قسمت با عنوان سردسته نیز یاد میشود. هداستاک، بخشی است که کوک های گیتار(guitar) روی آن نصب میشود. به علاوه، سردسته، به نوعی نقش معرف برند و سازنده ی ساز را نیز ایفا میکند. به این ترتیب که مثلا فندر، گیبسون یا مارتین، هریک شکل هداستاک ویژه خود را دارند و این امر یک نوع علامت انحصاری برای هریک از این کمپانی ها محسوب می شود. ضمن اینکه لوگوی برند سازنده نیز در این بخش از گیتار چاپ یا حک میشود.
تیونینگ کی یا تیونینگ ماشین
در زبان فارسی، به این بخش از گیتار کوک گفته میشود؛ ولی بین برخی از نوازندگان ایرانی، واژههای غیر فارسی مانند تیونینگ ماشین، تیونر و تیونینگ پِگ نیز رواج دارد که همگی عباراتی مصطلح برای اشاره به کوکها هستند. وظیفهی کوکها، کشیدن سیمها و نگهداری کوک سیمها است.
نات
این بخش، نزد برخی نوازندگان و علاقه مندان گیتار، به خرک سردسته یا خرک اول نیز مشهور است. نات قطعهای است از جنس استخوان یا مواد مصنوعی مشابه که در انتهای فینگربورد قرار گرفته است. این قطعه، سیمها را با فاصلهای مشخص از یکدیگر و از سطح فینگربورد نگه میدارد. دقت در ساخت این بخش، نقش مهمی در صدادهی صحیح نتها و خوشدستی ساز ایفا میکند.
نِک یا دسته
دستهی گیتار(guitar)، ضمن اینکه باید در مقابل کشش سیمها مقاوم باشد، بخش مهمی از صدای گیتار(guitar) را شکل میدهد. شکل برش عرضی نک گیتار، پروفایل نامیده میشود. حروف C, D, V یا U، برای اشاره به شکل برش عرضی دسته به کار میروند. بنابراین وقتی میگوییم دسته با پروفایل C، به این معناست که اگر دسته را از عرض برش دهیم و به آن نگاه کنیم، به شکل حرف لاتین C خواهد بود. انتخاب از میان پروفایلهای مختلف، به اندازهی دست و سلیقهی نوازنده و گاهی به سبک مورد نظر نوازنده بستگی دارد و امری شخصی است.
فرتها
فرتها یا بارهها، میلههایی هستند که روی فینگربورد، بهصورت موازی و با فواصلی مشخص از یکدیگر نصب شدهاند. با قرار دادن انگشت پشت هر یک از فرتها، طول سیم به مقداری مشخص کوتاه میشود و در نتیجه، سرعت ارتعاش سیم بیشتر میگردد و نت بالاتری تولید میشود. فاصله فرتها از یکدیگر، بهنحوی محاسبه شده است که هر فاصله، نتها را یک نیمپرده تغییر دهد. جنس و ضخامت فرتها و کیفیت کارگذاری آنها، تأثیر زیادی روی حس، صدادهی و عملکرد گیتار دارد.
پوزیشن مارکلر یا اینلِیها
برای اینکه نوازنده بتواند به سادگی موقعیت انگشتان خود را روی فینگربورد پیدا کند، نقطه گذاری هایی روی فینگربورد و کنار آن انجام میشود که از آنها به اصطلاح اینلی(inlay) یا پوزیشن مارکر(position marker) یاد میشود. به علاوه، اینلی ها نقشی تزئینی نیز ایفا میکنند. به همین علت، بسته به قیمت و کلاس گیتار، در نشانه گذاری فینگر بورد، تزیینی مثل صدف و … استفاده میشود. برندهای مختلف، اشکال گوناگونی از نشانهگذاری را به کار میگیرند. مثلاً گیبسون شکل ذوزنقهای یا مستطیلی را ترجیح میدهد، درحالیکه فندر تنها به نقطه اکتفا میکند. البته این قانون صد درصد نیست، چرا که هر دو این برندها، از اشکال دیگر، هم در گیتارهای تولید انبوه و هم در گیتارهای سفارشی خود بهره میگیرند.